×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

دیدار در زیر باران

شعر وترانه فارسی و عربی

× شعر و ترانه فارسی و عربی استفاده با ذکر منبع بلا مانع است
×

آدرس وبلاگ من

ehsanhasani.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/ehsanhasani

النجده / کمک (عربی و فارسی)

النجده / کمک (عربی و فارسی)

کفا ظلماً یا زمان  اندحر

فی دولاب صغری کنت طبیبی

و هلَّ هلالکَ فی المشیب

صرتَ خیالی

تذهب مع الضنون

و تسفک الغافلون

نادا منادی النجده

فریتکَ کلمجنون

لا تحزن و لا تموت

ولا ینکسر کرسیکَ عن التنحی

ارجوککککککَ

فکَّ قیودی

اصبحتُ اسیرا ابکماً فی مرضاتکَ

بشّرنی متی ینقطع حبل الورید

حتی استبیح عنوانکَ عن ذکریاتی

طال المطال

و بیت العنکبوت مفتول علی عنقی

کل ما اجرهُ تزیدهُ شنقاً

و نوحی وصراخی مباح

کفنی قبّلتُ یداک بذلّتی

بنیت فی قلبی زنزانات الوحوش

دمّرت حیاتی بوعودک الکاذبه

اخرج من قلبی ولا تعود

لانَّ سفری قریب

اطلب منکَ اجازة الرحیل

و التقاعد قبلنی حتی استریح فی سوقه

فی محفظتی الاف الاسطوانات

حاویها لاغنّیها فی بستان النحل و الفراشات

متی اری الشمس المشرقه  تبوس عتبت بیتی

و تصحینی من النوم الهالک

فی احسن امالی

کفا ظلماً و اندحر

فی دیارنا بزغ القمر

و استمر حتی استمر

بدل ثیابه و لبس النظر

و ارتدا عباء الشفق

مَهلت طردکَ رمشت عینٌ فقط

کف قبل ان تتحطم فی ربیع القلوب

لانّه قادم لا محاله

معنی :

روزگارم، ستم نکن ، دور شو

از طفلگی در گهواره طبیبم بودی

در پیری ماهت دوباره  ظهور

سایه ی برای آزارم

با تفکّراتم هم سفر

کُشتی ساده دلان را

آزاده ای صدا کرد ، کمک کنید

دیوانه وار گریختی

نه می میری و نه نالان

کرسیِ تسلیمت شکسته نمی شود

با خواهش تمنّا

زنجیر هایم را باز کن

اسیر لالی هستم در جبر تو

مژده  بده چه وقت رگِ گردنها قطع

تا نام ونشانی تو را از خاطراتم محو کنم

چه مسیر طولانی

رشته های تار عنکبوتت روی گردنم پیچ خورده اند

هر چقدر بکشم دردم  فزون

فریاد ها و خشم هایم مباح شد

مرا ترک کن

 دستهایت  بوسیدم  به خفّت

 ساختی ندامتگاه وحشیانه در قلبم

روزگارم را پاشیدی با وعده های کاذب

از زندگانی ام خارج شو و هر گز بر نگرد

برای اینکه  پایان راه است

مرخصی سفرم آماده کن

بازنشستگی مرا خوانده به بازارش

در بغچه ام هزاران حلقه ی آهنگ

تا ترنم کنم  در باغِ زنبور  و پروانه ها

شاید طلوع خورشید درِ کلبه ام را می بوسد

و دلم را از خواب پریشانی برهاند

در بهترین آرزوهایم

ظلم کردنت بس است ،دور شو

در سرزمین ما ما ه  دلبرِ ستاره ها شد

و ادامه داه به استمرار دیدارش

جامه اش را عوض کرد و فکرش همچنین

و پوشید عبای سپیده ی شفق را

با چشم به هم زدن  پرواز کن

گم شو قبل از اینکه در بهار دلها سرنگون شوی

همانا بهار در راه است شکی نیست.

جاسم ثعلبی (حسّانی) 06/10/1391

 

جمعه 7 دی 1391 - 12:41:37 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


حادثه


دردِ یتیمی


جنگِ خاطرات


جنگ سرنوشت


مارمولک


عشق دلم تو دریا


الی مولودنا الجدید (عبّاس


الی مولودنا الجدید (عبّاس


باز باران


مدل پسندی


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

57857 بازدید

1 بازدید امروز

10 بازدید دیروز

62 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements